ایده ی اصلی که تمام رژیم های غذایی برای لاغر کردن شما دارند، این است: “اگر چاق هستید، دلیلش آن است که چیزهایی می خورید که شما را چاق می کنند. میزان کالری و چربی بیش از حدی وارد بدنتان می شود و در نتیجه وزن اضافه می کنید. پس اگر غذاهایی را که کمتر کالری دارند مصرف کنید لاغر خواهید شد.”
در ظاهر، وقتی که جمله ی بالا را می خوانیم، کاملا منطقی به نظر می رسد. اگر کمتر کالری مصرف کنم، لاغر خواهم شد، مگر نه؟
اما واقعیت این است که در عمل، ۹۰% کسانی که رژیم می گیرند دقیقا چیزی عکس این را تجربه می کنند. آنها در ابتدا با شور و شوق خود را مقید به اجرای رژیم غذایی می کنند و حتی در هفته های اول کاهش وزن شدیدی را تجربه می کنند. اما کمی بعد مشکلات زیر رخ می دهند:


* اجرای دقیق و مو به موی رژیم غذایی سخت تر می شود. تمام غذاهای ممنوعه یکدفعه جذابتر از پیش به نظر می رسند و ولع شدیدی به خوردن آنها حس می کنید. کنترل کردن حس ویار به بعضی از غذاها واقعا دشوار می شود.
** بعضی از مواقع احساس می کنید که ذائقه ی طبیعی خود را از دست داده اید و غذاهایی که در رژیم شما قرار دارند طعم خود را از دست می دهند.
*** اگر حتی ذره ای از رژیم غذایی خود خارج شوید احساس گناه و عذاب وجدان به شما دست می دهد. این ناراحتی و دلخوری از دست خودتان کنترل کردن اشتهایتان را حتی دشوار تر می کند.
**** بالاخره در یک نقطه، کنترل خود را از دست می دهید و تصمیم می گیرید که لااقل برای چند روز به زندگی عادی خود بازگردید و غذاهایی را بخورید که واقعا دوست دارید. هنوز چند روز از این تصمیم شما سپری نشده، اما تمام وزنی که کم کرده بودید باز می گردد و این بار حتی بیشتر از قبل چاق می شوید. در نتیجه خود را شکست خورده تصور می کنید و در درون مایوس و دلخور می شوید.
اگر شما نیز این دور باطل را پس از رژیم گرفتن تجربه کرده اید می دانید که راست می گویم. قرص ها نیز تفاوت زیادی ندارند و بالاخره در نقطه ای شما مایوس شده و زیر بار عذاب وجدان آنها را رها خواهید کرد.

مشکل “غذا” نیست، مشکل چیزی در “درون” شماست… بسیار عمیقتر از آنچه در ظاهر می بینید
اضافه وزن شما ظاهر و نمای یک مشکل است، اما “ریشه” ی آن جای دیگری است.
بیخودی دلیل اضافه وزن خود را به مسایل ژنتیک یا یک بیماری دیگر (مثل تیرویید) ربط ندهید. به خود نگویید که بعضی از افراد لاغر هستند و طالع شما این است که همیشه چاق باقی بمانید. شاید در ۱۰% موارد این قضاوت درست باشد، اما به احتمال زیاد شما جزو آن دسته از افراد نیستید و هنوز برای این قضاوت بسیار زود است. اجازه دهید من به شما نشان دهم که چگونه می توان بدون گرفتن رژیم یا خوردن قرص خود را لاغر کرد و لاغر باقی ماند.

اصل اول: سرعت سوخت وساز بدن شما باید بالا برود

بدن شما تمام غذاهایی را که وارد آن می شود می سوزاند و تبدیل به انرژی می کند. به این روند سوخت و ساز یا همان متابولیزم اطلاق می شود. اگر سرعت سوخت و ساز بدن شما به اندازه ی کافی بالا نباشد، بدن شما بجای دفع کردن غذاهایی که نیازی به آن ندارد، آنها را در خود به صورت چربی ذخیره می کند.
همانطور که سیستم ایمنی بدن ما قادر است از پس باکتری ها و ویروس ها بر بیاید، سیستم سوخت و ساز انسان نیز این قدرت را دارد که از شر غذاهای اضافی خلاص شود. اما می دانیم که بعضی از افراد سیستم ایمنی قوی تری دارند. به همین شکل بعضی از افراد سیستم سوخت و ساز بهتری دارند. در نتیجه شما در بین آشنایان خود می توانید کسانی را بیابید که بیشتر از شما غذا می خورند اما از لاغری مفرط رنج نمی برند! دلیل این پدیده خیلی ساده است: آنها سرعت سوخت وساز بالاتری دارند و بدنشان غذای اضافی را در خود جذب نمی کند.
و نکته ی جالب که ما می توانیم از آنها یاد بگیریم این است: اگر بتوانیم سَبکِ زندگی آنها را کپی کنیم، سرعت سوخت و ساز بدن ما نیز به همان شکل بالا خواهد رفت.
مثلا یک خصوصیت انسانهای لاغر این است که بسیار گرسنه می شوند و بسیار می خورند! آیا این حرف من خنده دار به نظر می رسد؟ شاید از خود بپرسید “من که همیشه گرسنه هستم، پس چرا لاغر نیستم؟”

اصل دوم: گرسنگی “طبیعی” باید جایگزین گرسنگی “عصبی” شود

این دو سناریو را تجسم کنید و به من بگویید که کدام را بیشتر در طی روز تجربه می کنید؟
الف) در خانه یا محل کار نشسته اید. ناگهان احساس گرسنگی عجیبی سراغتان می آید. احساس ضعف جسمانی شدید می کنید. تنها چیزی که می خواهید این است که به سمت یخچال بدوید و چیزی بخورید. ممکن است خوردن شیرینیجات شما را در این حالت آرام کند. به هر حال می خواهید هر چه زودتر چیزی بخورید.
ب) مشغول کارهای روزمره هستید. کم کم احساس می کنید که ته دلتان خالی می شود و احساس گرسنگی ملایمی می کنید. اما به کارتان ادامه می دهید و آن را فراموش می کنید. نیم ساعت بعد دوباره گرسنگی را حس می کنید و این دفعه فشارش بیشتر شده. ممکن است دوباره به کارتان ادامه دهید. باز هم نیم ساعت دیگر به تدریج گرسنه می شوید بدون آنکه شدت آن در حدی باشد که کنترل خود را از دست بدهید.
کدامیک از موارد بالا بیشتر برای شما در طی روز رخ می دهد؟
در هر انسان عادی، هر دو شکل گرسنگی اتفاق می افتد. اما در کسانی که دچار اضافه وزن هستند، نوع الف بیشتر رخ می دهد. به این شکل گرسنگی که ناگهانی شما را گرفتار می کند گرسنگی عصبی یا عاطفی می گوییم.
به نوع دیگر، گرسنگی طبیعی گفته می شود و همان نوع از گرسنگی است که افراد لاغر بسیار تجربه می کنند.
اگر شما به طور زیاد در طی روز دچار گرسنگی تدریجی یا همان “طبیعی” شوید، معنایش آن است که سرعت سوخت و ساز شما افزایش یافته است.
و بالا رفتن سرعت سوخت و ساز بدن یعنی سوختن چربی های اضافه و لاغر شدن طبیعی، بدون آنکه مهم باشد چه می خورید.
توضیح این مسایل بسیار ساده است. چیزهایی که من در اینجا گفتم رازی نیست که من کشف کرده باشم. خیلی ها از آن خبر دارند. اما با این حال از آن نمی توانند استفاده کنند چون اجرای این مراحل در عمل سخت است.
چرا سخت است؟ برای اینکه اولا باید عادت های روحی و درونی خود را تغییر دهیم. باید امکان گرسنگی عصبی را تقریبا صفر کنیم. باید بتوانیم سیستم عصبی را اول پاکسازی کنیم تا بعد بتوانیم بدن را از چربی های اضافی پاکسازی کنیم.